برای دغدغه ی مادر شهید صیاد باید باز « قلاده های طلا »ساخته شود!
چندسالی برای همه ما سوال بود که چگونه شد که صیاد شیرازی با این همه سابقه افتخار آمیز و جایگاهی که در نظام داشت بدون محافظ بود و درب منزل خود آنگونه که می دانیم پر کشید ، سرانجام این بغض نهفته را مادر این سردار اسلام بر زبان آورد و در مصاحبه ای که « قطعه 26 » با ایشان داشت گفت :
« این درست که علی نمی خواست محافظ داشته باشد، ولی عقل آنها که در این باره مسئولیت داشتند، کجا رفته بود؟! همین الان خیلی از مسئولین نمی خواهند محافظ داشته باشند، اما مگر با خودشان است؟! خیلی ها هم البته هستند که اصلا نیازی به محافظ ندارند، اما جوری از ایشان حفاظت می شود که انگار بادی گارد دارند!! من گله ام این است: آیا مسئولی در حد و اندازه صیاد، محافظ نمی خواست؟! آیا بعد از شهادتش، باید محافظ می گذاشتند برای خانه اش؟! والا در و دیوار خانه که محافظ نمی خواهد!! مگر ما چند تا مثل صیاد داریم؟! روزگاری صیاد، نفر اول ارتش این کشور بود و آخرین روزهای حیاتش هم، در بالاترین رده های ارتش بود؛ پس چرا ازش حفاظت نشد؟! آیا نمی دانستند که منافقین، همیشه و همیشه در کمین صیاد نشسته اند؟! »
منزل شهید صیاد در شهرک شهدای فرمانیه بود و سال ها نیز در مقابل منزل ایشان باجه ی حفاظت شهرک که توسط بنیاد شهید اداره می شد قرار داشت و بر اساس سیاست بنیاد نگهبانی لغو شد ولی باجه ی شیشه شکسته اش مقابل آنجا مانده بود و جالب است بدانید که طراحان ترور برای زیر نظر داشتن منزل شهید چندین روز به رنگ و نصب شیشه ی آن باجه می پرداختند و کسی هم از ایشان نپرسیده بود که آنجا از طرف کجا مشغول هستند.
ناگفته نماند که شخص تروریست نیز چند روز با پوشش رفته گر در کوچه ی ایشان مشغول بوده تا حضورش در روز ترور حساسیتی برنیانگیزد و حال تصور کنید آیا ممکن است کسی چند روز به عنوان رفته گر در کوچه ای باشد و شهرداری محله نسبت به آن عکس العملی نداشته باشد؟!!
علاوه بر این در آن زمان که همزمان با دولت دوم خرداد بود و منافقین آنقدر جسارت پیدا کرده بودند که محله های تهران را با خمپاره ی سبک مورد حمله قرار می دادند چگونه از این سرمایه های بی نظیر حفاظت نشده ؟!
البته همه اینها ممکن است قابل اغماض باشد ولی یادم هست در همان زمان در شهرک دیگر بنیاد که به شهرک شهدای ثارالله مشهور است جناب « سروش » روشنفکر نمای محبوب جریان برانداز در خانه ای که بنیاد شهید در آن شهرک به وی داده بود ساکن بود و می گفتند که وی در خانه ی « جلائی پور » که خانواده ی شهید بود ساکن بوده و خود دیده بودم که شبانه روز دو مأمور انتظامی مقابل آن خانه نگهبانی می دادند تا که نکند روزی موتور سواران حزب الله آنجا بیایند و چندتا گاز اضافی بدهند و...
در معارف دینی ما آمده که اگر اراذل حاکم شوند فضیلت ها می میرند که همین جفا نیز نسبت به شهید بزرگوار « سید اسدالله لاجوردی » شد.
باید « قلاده های طلای 2 و 3 و ... » برای نمایش گوشه ای از این واقعیت های تلخ ساخته شود.