انتخابات فرصتی برای جلوگیری از الگو شدن گفتمان جمهوری اسلامی به عنوان قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران
انتخابات مجلس نهم یکی از فرصت هایی است که غرب و آمریکا با چالش سازی آن الگوی انقلاب اسلامی را که به عنوان قدرت نرم ایران محسوب می شود در کنار گفتمان های بدیلی را که حمایت و مساعدت می کند تضعیف و غیر مؤثر نماید. در این راستا ، غربیها برای مهار بیداری اسلامی، سناریویی تحت عنوان «سناریوی ساخت گفتمانهای بدیل» طرحریزی نمودهاند. مهم آنکه این سناریو چندان جدید نبوده و تنها مربوط به 7 یا 8 ماه اخیر و تحولات منطقه نیست، بلکه یک سناریوی مدتدار به شمار میآید. در واقع به جرأت میتوان گفت که عمر آن هماکنون به 32 سال میرسد، منتها اشکال جدیدی از این سناریو در مقاطع اخیر قابل ملاحظه است. در سناریو ساخت گفتمانهای بدیل به طور کلی چهار گفتمان برای ایجاد رقابت با بیداری اسلامی مطرح است که یا پیش از این بوده و تقویت شده و یا آن که به تازگی شکل گرفتهاند.
اولین
گفتمان رقیب
«اسلام طالبانی» است که از جمله گفتمانهای قدمتدار به شمار میآید و بر اساس آن
در کنار گفتمان اسلام شیعی که به طور مشخص پرچمدار مسألهی بیداری اسلامی در
منطقه است، گفتمان اسلام طالبانی بایستی به عنوان یک محور رقیب تقویت شود. محور
گفتمان اسلام طالبانی، عربستان سعودی است؛ به گونهای که آنها از سالها قبل با
تأسیس گروه طالبان به صورت عملیاتی وارد صحنه شده و برای گفتمان جمهوری اسلامی
رقیب تراشی کردهاند.
گفتمان دوم، گفتمان «اسلام میانهرو» است. این گفتمان به طور مشخص یک
سناریوی 5 یا 6ساله است که از ناحیهی آمریکا در حال اجرا بوده و محور عملیاتی آن
در منطقهی خاورمیانه ترکیه است. در این رابطه سندی ارایه خواهد شد که در مورد
مطالعهی مدتدار آمریکاییها دربارهی اسلام میانهرو و تأکید خاصی است که آنها
بر روی این مدل دارند؛ به بیان دقیقتر، این سند اثبات خواهد کرد که اگر سران کاخ
سفید بین این چهار مدل، بنای تأکید بر یکی از آنها را داشته باشند، این مدل بیشتر
مورد توجه آنها خواهد بود.
گفتمان سوم، گفتمان «اسلام دموکراسیخواه» است. این گفتمان تا حدی به مدل
دوم نزدیک بوده اما تفاوتهای ظریفی در روش و ساختار میان این دو وجود دارد. در
این رابطه به نظر میرسد مدلی که مصر بعد از سرنگونی «مبارک» دنبال میکند به این
گفتمان نزدیکاست.
اما گفتمان چهارم که شاید کمتر به آن اشاره شده، گفتمانی است که تحت عنوان
«بیداری انسانی» از آن یاد میشود. هر چند این گفتمان تولید داخل است، اما به هر
حال فرصتی قابل اتکا را برای غرب مهیا نموده است. بر اساس آنچه گذشت میتوان
نتیجه گرفت، غربیها در کنار پروژهی تلفیق فشارها به عنوان یک راهبرد کوتاه مدت
برای مهار مسألهی بیداری اسلامی، یک راهبرد میان مدت و بلکه بلند مدت طراحی نمودهاند
که عبارت است از تدارک گفتمانهای رقیب برای اصل گفتمان «بیداری اسلامی».