استراتژی ثابت و تاکتیکهای متفاوت آمریکا اهداف سه لایه دشمن در انتخابات مجلس نهم
استراتژی ثابت و تاکتیکهای متفاوت آمریکا
استراتژی ثابت و تاکتیکهای متفاوت دولت اوباما را مشاورین ارشد وی نظیر «ری تکیه» به زبانی سادهتر تئوریزه کردند. ری تکیه که عضو «شورای روابط خارجی آمریکا» است، در کتابش به نام «ایران مخفی»، به این مهم اشاره داشته است. «ایران مخفی»، توصیفی واقعگرایانه از جریان سیاست، تضادها و شکافهای سیاسی در ایران است. نویسنده در این کتاب بهترین شیوهی ممکن تعامل سیاسی با ایران را در اختیار دولتمردان آمریکا قرار میدهد.
به تعبیر وی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران صرفاً مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی و صدور انقلاب نیست؛ بلکه ماتریسی با سه عنصر ایدئولوژی اسلامی، منافع ملی و سیاست جناحی است که زمینهای رقابتی و مشارکتی فراهم آورده است؛ از این رو، ضمن تشریح نقاط قوت و ضعف روند سیاسی در ایران به این فرجام میرسد که استفاده از زبان زور، تهدید و تحدید در قبال ایران سیاستی ناصحیح و محکوم به شکست است و بهترین شیوهی تعامل با ایران، پیرامون موضوعاتی چون برنامهی هستهای، سیاستهای منطقهای و حمایت ایران از جنبشهای اسلامی، به کارگیری «قدرت نرم» و مذاکره و تبلیغ ارزشهای آمریکایی است؛ راهکاری که به نظر میرسد مورد توجه اوباما واقع شده است.
هیلاری کلینتون در سال 2007م. رویکرد جدید آمریکا را مبتنی بر «قدرت هوشمند» معرفی کرد به این معنا که کاربست قدرت نرم آمریکا در ایران «اقتضایی» بوده و بر مبنای «فرصتهای داخلی» تعریف میشود. در چنین فرآیندی «نوعی مدیریت هوشمند» وجود دارد که با شرایط جدید، تاکتیکها و اقدامهای جدیدی را برای کشور مهاجم تجویز میکند.
اقتضای مدیریت هوشمند آمریکاییها در بهکارگیری قدرت نرم در مواجهه با جمهوری اسلامی اما موجب گردید که تفسیر اتاقهای فکر غربی چند سال بعد از این تاریخ، با دگرگونی مشهودی مواجه شود. تغییر رفتار اطرافیان رییس جمهور در مسایل راهبردی نظام و چرخش ایدئولوژیک آنها، تا آن جا پیش رفت که «هوشنگ امیر احمدی»، جاسوس نشاندار سازمان سیا، در مصاحبهی جنجالی خود با روزنامهی «گاردین» برای اولین بار این پیام را به مخاطبان غربی مخابره کرد: «مشایی آلترناتیو جریان اصلاحات است!»( www.guardian.co.uk/world/.../ahmadinejad-iran-successor-wikileaks)
این موضوع تنها به یک مصاحبه محدود نشد و بسیاری از متفکرین و سیاستگذاران غربی، «فرصت جدیدی در مواجهه با ایران» را کشف کردند که نتوانستند ذوقزدگی خود را از آن کتمان کنند. به طور مثال محققین مؤسسهی «بروکینگز» آمریکا که در حوزهی سیاست خارجی این کشور نقش مهمی ایفا میکنند، از برخی رفتارهای مشاوران رییسجمهور و شخص مشایی تمجید کردند.
اهداف سه لایه دشمن در انتخابات مجلس نهم
امروز دشمنان یک استراتژی سه لایه دنبال میکنند. این اهداف ترتیب و توالی هم ندارند، هر سه همزمان با هم دنبال میشوند.
هدف اول: مهمترین و اصلیترین هدف آن است که در انتخابات آینده مشارکت کاهش یابد؛ یکی از راههای نیل به این هدف نیز تحریم انتخابات است. برای طرف غربی بسیار مهم است که مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم نسبت به انتخابات ریاست جمهوری دهم به نحو محسوسی افت یابد، تا بتواند نتیجه بگیرد، که مشروعیت نظام و اعتبار مردمی آن در اثر برخوردی که در سال 88 با مردم صورت گرفت به شدت افت کرده و مردم دیگر حاضر نیستند به نظام اعتماد کنند، از سوی دیگر، کاهش مشارکت مردم، کاستن از مشروعیت نظام و القای این پیام به منطقه و دنیا که جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگوی شما فاقد مقبولیت و مشروعیت مردمی است، نیز دنبال میشود.
هدف دوم: ایجاد ناآرامی و چالش امنیتی است که رهبر انقلاب در خطبههای عید فطر دربارهی آن هشدار دادند. اصلیترین دلیل این رویکرد آن است که در صورت برگزاری انتخاباتی همراه با سلامت و رقابت بالا، سلامت انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری عملاً تأیید شده و کمترین تردید داخلی و خارجی باقی نمیماند که فتنهی 88 مبنایی جز براندازی نداشته و نیز نظام جمهوری اسلامی از بالاترین درجهی امانتداری و سلامت انتخاباتی برخوردار است. از این رو، دستورالعمل قطعی کشورهای غربی تلاش برای برهم زدن الگوی ثبات و سلامت جمهوری اسلامی در انتخابات آینده است.
اما این که از چه راهی اقدام میکنند؟ آیا مجدد تهمت تقلب، بهانه قرار میگیرد؟ آیا از اعتراض به رد صلاحیتها به این نقطه میرسند؟ یا آن که روی مسایل قومی، قبیلهای و طایفهای سرمایهگذاری میکنند و به بیان دقیقتر تلاش میکنند تا با تحریک قومیتها، لایههای مردم را به جان هم بیندازند؟ به هر ترتیب انتخابات مجلس برخلاف ریاست جمهوری، منطقهای، استانی، طایفهای و شهری است و این زمینه در آن آماده است. در مجموع نمیتوان به صورت دقیق برآورد کرد که دشمن به طور مشخص روی کدام یک از این راهها سرمایهگذاری کرده است. ولی هر یک از این سه روش میتواند در چالش آفرینی مورد استفاده واقع شود. از سوی دیگر، استفاده از فرصت انتخابات برای پرونده سازی حقوق بشری علیه ایران، غربی ها در آستانه انتخابات مجلس در پی آن هستند که پرونده هرچه قطورتر از تخلفات حقوق بشری علیه ایران فراهم کنند
هدف سوم: نتیجهی انتخابات است؛ به گونهای که بدخواهان درصددند که اگر در ایجاد ناامنی و آنارشی با شکست مواجه شده و در کاهش مشارکت نیز به توفیقی دست نیافتند، نتیجهی انتخابات را به نفع خود تغییر دهند؛ به گونهای که ترکیب اصولگرای مجلس را تغییر داده و مجلسی تشکیل شود که هیچ اکثریتی در آن وجود نداشته باشد و از اقلیتهای مختلف، نظیر اقلیت اصلاحطلب، جریان انحراف و اصولگرا تشکیل شود. در این راستا ابتدا باید اختلافها میان طیفهای اصولگرا تشدید شده و روز به روز فاصله میان آنها بیشتر شود. سپس این آدرس غلط مخابره شود که اصلاحطلبها در انتخابات حضور ندارند. در صورتی که امروز، طبق آمار موجود بالای 800 نفر از اصلاحطلبها بنای حضور در انتخابات دارند. القای این مسأله که انتخابات رقابتی نیست و رقابت تنها به دایرهی اصولگرایان محدود شده با هدف کاهش مشارکت، در نهایت نتیجهی انتخابات را به خواست دشمن نزدیکتر میکند. از این رو از آن جا که نمیتواند طیف اصلاحطلب و جریان فتنه را صاحب اکثریت کرسیهای پارلمان ببیند در پی آن است تا هیچ اکثریتی در مجلس شکل نگیرد.
سایر اهداف
1- در حد امکان شناخت خود را ازماهیت، اهداف شیوه های عمل جریان انحرافی درون دولت عمیق نماید که نتیجه این حرکت در شکل دهی به سیاست غرب، به رهبری آمریکا در قبال ایران ظرف دو سال آینده خواهد داشت .
2- توقف ابتکار عملهای دیپلماتیک با ایران تا انتخابات مجلس ، در زمان حال به نظر می رسد که کشورهای غربی تمام ابتکار عمل ها و پیشنهادهای دیپلماتیک موجود میان خود و ایران را تا زمان روشن شدن تکلیف مجلس نهم متوقف خواهند کرد تا با اجتناب از مذاکره با ایران نقش جریان اصولگرا در انتخابات را تقویت نکنند و با جریان مطلوب خود در انتخابات کمک کنند.
3- تلاش برای احیای گفتمانی جریان فتنه و باز کردن راه آن در درون حاکمیت ، غرب بخصوص امریکا به این نتیجه رسیده است که جریان اصلاح طلب باید مجددا احیا شده و راهی برای بازگشت به درون حاکمیت پیدا کند. اکنون یکی از تلاش ها این است که مسیر بازگشت جریان فتنه به درون نظام را تسهیل کنند